مدح حضرت امیر علیهالسلام از ۷ شاعر ایرانی ( بخوانید ) , ...ادامه مطلب
"آمنه گفت: هیچ کس از قومِ من حالِ من ندانست، نه مرد و نه زن. و من تنها در خانه بودم و عَبدالمُطَّلِب به طواف کعبه مشغول بود. من بَرخانی [صدایی] عظیم شنیدم، چُنان که از آن بترسیدم! و روزِ دوشنبه بود. و چنان دیدم که پَرِ مرغی بر دلِ من مالیدند و آن ترس از دلِ من برفت. پس بازنگریستم: شرابی سپید دیدم که به من دادند. بستدم و بخوردم. پس جماعتی زنان را دیدم: درازبالا بر قامتِ خرمابُنی، هم چون زنان و دخترانِ عَبدِمَناف. گِردِ من درآمدند. گفتم: اینان حالِ من چگونه بدانستند؟ و کار بر من سخت شد... و هم در ساعت، بَرخانی سَهمناکتر از آنِ اوّل شنیدم. و چنان دیدم که دیبایی سپید میانِ آسمان و زمین بکشیدند. و جماعتی مردان را دیدم که در هوا ایستاده بودند، در دستهای ایشان اِبریقهای سیمین. و من عرقی میکردم خوشتر از بوی مُشک و با خود میگفتم: کاشکی عَبدالمُطَّلِب درآمدی! و جماعتی مرغان را دیدم که بیامدند و بر سرِ حُجره من بایستادند، چنان که حُجره را بپوشیدند. منقارهای ایشان از زمرّد و پرها از یاقوت. و من بنگریستم آن ساعت: مشرق و مغرب را میدیدم که عَلَمها افراشته بودند، عَلَمی به مشرق و عَلَمی به مغرب و عَلَمی بر پشتِ کعبه. و مرا دردِ زِه بگرفت! و چنان بودم که با جماعتی زنان پشت داده بودم و تکیه کرده و دستهای بسیار در خانه میدیدم و شخصها نمیدیدم." "عَبدالمُطَّلِب گفت: من در کعبه بودم و عِمارتی میکردم. چون شب به نیمه رسید، خانه کعبه را دیدم که هر چهار رُکن سجده کرد در مقام ابراهیم، پس راست برخاست! و من تکبیر میشنیدم: 《اللهُ اکبر! اللهُ اکبرُ رَبُّ محمّدِِ المصطفی! اَلا اَن قَد طَهَّرَنی رَبّی مِن اَنجاسِ المُشرِکین وَ اَرجاسِ الجاهِلیَّه!》 شُکرِ خدای میگفت و تکبیر میکرد که 《حق به وجو, ...ادامه مطلب
ابراز محبت به مؤمنانِ حضرت ختمیمرتبت , ...ادامه مطلب
تعجب کردم وقتی فهمیدم برخی رفقا هنوز «دیوان اشعار امام حسین (علیه السلام)» را ندیده اند. نسخه اندرویدی و کامل آن را ببینید. ,اشعار منسوب به مولانا,اشعار منسوب به حضرت زهرا,اشعار منسوب به خیام,اشعار منسوب به یزید بن معاویه,اشعار منسوب به امام باقر ...ادامه مطلب