یتیمخانه ایران

پدر پدر پدرم، در قحطی بزرگ کشته شد و مادر پدربزرگم مجبور میشود برای زنده ماندن، با پسر ۷ ساله و دختر ۵ ساله اش به تهران بیایند. خودش کلفتی کرده و پدربزرگ ۷ ساله من خرچکی گری و عملگی و باغبانی. بنابراین ما با انگلیسیها پدرکشتگی داریم. فیلم «یتیم خانه ایران» یادم آورد هنوز انتقام جدم و انتقام پدربزرگم را نگرفته ام. 

 

پوست نارنگی در چشم چکاندن!...